ما دو تا

ما دو تا

این وبلاگ یه وبلاگه که من و عزیز دلم هرچی دل تنگمون میخواد توش می نویسیم

میم

http://persianhit.ir/?section=user&action=register&t=pub&fer=7318

موضوعات

طنز

دل نوشته ها

اخبار

تصاویر دیدنی

فال روزانه

مطالب خواندنی


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ما دو تا و آدرس madota.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

فناوری اطلاعات

بلکـــــلاو

Satrar Khan

مقالات تعلیم و تربیت

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

مطالب اخير

عکس های دیدنی

رتبه های اول ايران در دنيا

پایان نیم قرن دوری

نبرد يك ماده ببر پير و یک ببر جوان

هنرنمائی سه بعدی با پیچ !!

خانه هاي آوارگان تبتي در روستايي در هند

مايكل فلپس قهرمان شناي المپيك

اینا تقدیم به خواهر خوبم که ندیده عاشقشم

مار پله ی دانشجویی ... ویژه ی افسردگان ایام امتحانات

معنی چند کلمه : زپرتی ٰ هشلهف و...

مقداری متون طنز

ای روزگار

اینم یه عکس از یه نی نی

اگر زبان‌های برنامه‌نویسی کشتی بودند

بابا این دانشگاه دیگه خیلی آزاده

جملات حکیمانه

رستوران مبتکر

گرینویچ به تایم آبادان

دخل و خرج

شركت 10 هزار بريتانيايي در يك مسابقه شنا آزاد

آرشيو مطالب

تير 1390

خرداد 1390

نويسندگان

میم

لام

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

غذای سگ

 

 

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش ..... همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمينو گ...
ُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام مي‌خام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوريم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.


javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 14 خرداد 1390برچسب:,

|